طعمی که از امتزاج ترشی و شیرینی بهم رسد و آن را میخوش و بتازی مزّ خوانند. (از آنندراج). میخوش و نیم ترش. (ناظم الاطباء). ترش و شیرین. ملس، مجازاً، دارای خشونت آمیخته باخوش طبعی. بظاهر خشمناک و بباطن شادمان: آن شاهدی و خشم گرفتن بینش وآن عقده بر ابروی ترش شیرینش. (گلستان). در تبسم به جبینش چین است حسن شوخش چه ترش شیرین است. امام الدین ریاضی (از آنندراج). و رجوع به ترش و شیرین شود
طعمی که از امتزاج ترشی و شیرینی بهم رسد و آن را میخوش و بتازی مُزّ خوانند. (از آنندراج). میخوش و نیم ترش. (ناظم الاطباء). ترش و شیرین. مَلَس، مجازاً، دارای خشونت آمیخته باخوش طبعی. بظاهر خشمناک و بباطن شادمان: آن شاهدی و خشم گرفتن بینش وآن عقده بر ابروی ترش شیرینش. (گلستان). در تبسم به جبینش چین است حسن شوخش چه تُرُش شیرین است. امام الدین ریاضی (از آنندراج). و رجوع به ترش و شیرین شود